مرتضیکاظمیان - میان اخبار و حوادث رنگارنگ و بس غریب پس از 22 خرداد، یک خبر کوچک اما بسیار مهم، به حاشیه رفته است. بازی جدیدی که روسها آن را بار دیگر آغازیدهاند. بازیای که واجد این مضمون است که حق ایران از خزر به اندازه طول مرزش با خزر، یعنی 11درصد منابع و پتانسیلهای خزر است. اینچنین
هفته پیش، روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان را در کنار خود نشاند تا در مورد همکاریهای منطقهای و موضوعات مشترک (طبیعتا» با محوریت خزر) به گفتوگو نشینند. و البته بهگونهای کاملا غیرمترقبه، و حتی وهنآلود، دعوتی از تهران انجام نمیگیرد. اتفاق چنان تاسفبار و ناگوار است که حتی متکی وزیر امور خارجه را نیز به واکنش تند وامیدارد. اما رخداد اخیر، دستپخت چه کسی است؟
سهم 50 درصدی ایران از خزر، که شماری از صاحبنظران و کنشگران سیاسی و مدنی، با تکیه بر قراردادهای میان ایران و شوروی سابق، بهگونهای بس جدی مدعی آن هستند، پیشکش؛ آنچه در عمل مشاهده شد این که از «یکپنجم» خزر (سهم 20درصدی هر همسایه از خزر) به 11درصد سهم آن رضایت دادهایم. آنچه در صحبتهای مسئولان ارشد دیپلماسی و سیاست خارجی کمرنگتر و کمرنگتر شده، تاکید بر ضرورت استفاده و بهرهبرداری «مشاع» از منابع نفت و گاز و ... کف دریای خزر است. مجموعه گفتوگوهای طولانی و مکرر تهران با همسایگان خزر (قریب به 30 جلسه در سطح معاونان و وزیران خارجه، چند جلسه در سطح وزیران و دو سه جلسه در سطح سران ) تنها این دستاورد را برای مردم ایران دربر داشته که در عمل به سهم یازده و نیم درصدی از خزر رضایت دهند و شاهد بهرهبرداریهای دیگر همسایگان خزر و بلع سیریناپذیر منابع این دریاچه مشاع، توسط ایشان باشند. استدلال آذربایجان و ترکمنستان (که قسمت عمده منابع نفت و گاز در بستر سواحل آنهاست) عملا» جاری و محقق شده است. دو جمهوری یاد شده، مدعیاند که سهم هریک از کشورهای ساحل خزر، باید به تناسب مرز ساحلی آنان تعیین شود. اینچنین، سهم ایران یازده و نیم درصد تعیین میشود، آنهم شامل قسمتی از خزر که فاقد منابع زیرزمینی قابل توجهی است. مسکو البته با توجه به پیشینه تاریخی مشترکش با آذربایجان و ترکمنستان دغدغه و مشکل خاصی در اینخصوص ندارد؛ همکاریهای گوناگون اقتصادی میان این کشورها (و از جمله پروژه خط لوله انتقال نفت و گاز) مفروض است و منافع روسها، تامین شده. اما منافع ملی ایران و ایرانیان چه میشود و چه کسی دغدغه آن دارد و پیگیر تحقق آن در دریای خزر است؟
مناسبات نزدیک تهران _ مسکو، بیش از پیش یاران پوتین را به هرگونه سوءاستفاده و امتیازگیری، ترغیب کرده است. چنانکه در «دهنکجی» اخیر، حتی ضرورتی برای دعوت از ایران در نشست کشورهای همسایه خزر، نمیبیند (نمیبینند). اتفاقی بس غیرمترقبه و قابل تامل. مسکو نیک میداند که نیاز تهران به همراهی و همدلی روسیه با ایران، بهوِیژه در شرایط حساس کنونی مطرحتر از قبل است، چنان اهمیتی دارد که مجال مناسب برای هرگونه «اقدام» و «درخواست» را _هرچند وهنآلود_ فراهم میآورد. قابل اشاره است که در دوران حیات اتحاد جماهیر شوروی، تهران و مسکو براساس دو قرارداد سالهای 1921 و 1940 توافق کرده بودند که در این دریاچه به گونهای منافع خود را پیگیری کنند که حقوق برابر دو کشور مورد توجه قرار گیرد. با فروپاشی امپراتوری شوروی، اینک روسیه عملا» تکلیف خود را با آذربایجان و قزاقستان، و مرزهای ساحلی و منابع زیربستر خزر مشخص کرده است و ایران را با آذربایجان و ترکمنستان در مورد توافق و تقسیم حقوق وحدود خود، واگذاشته است.
آشکار است که آنچه در خزر و پیرامون آن میگذرد، نشات گرفته از ملاحظات حقوقی نیست، بلکه ریشه در معادلات قدرت و مناسبات دولتها دارد.از همین زاویه است که مسکو با سیاستی بهشدت عملگرایانه، پیگیر تحقق حداکثری منافع روسیه است؛ و هر روز «بازی» جدیدی را کلید میزند و پیمیگیرد. هر زمان که احساس کرده نمیتواند مانع حضور و فعالیت بازیگران فرامنطقهای شود، از سیستم تقسیم حمایت کرده؛ و هرگاه که با جمهوریهای سابق خود، به توافق نرسیده، سیستمی دوگانه را مطرح کرده است (سیستم مشاع در بستر برای دریانوردی و کشتیرانی، و سیستم تقسیم منابع برای زیر بستر). ما نیز در عمل، چونان ناظری منفعل، به اقدامات مسکو مینگریم. همراهیها و پالسهای سیاسی گاه و بیگاه تیم پوتین، در شرایط کنونی آنقدر واجد اهمیت ارزیابی شده که بر سر موارد «ناچیزی» چون حق مردم ایران از خزر، چالش خاصی کلید نخورد. نیاز برخی به «پشتگرمیها و حمایتهای کرملین»، «منافع ملی» ایران و ایرانیان را با پرسشهای جدی روبرو ساخته است. آنچه مشاهده میگردد ظاهرا کسی ضرورت چندانی برای ارائه «پاسخ» قانعکننده به افکار عمومی، قائل نیست. حتی در مورد «سهم ما از خزر».
دوشنبه, 30 شهریور 1388 روزنامه آرمان
0 Responses
Post a Comment