با کمک شما برخی ایمیل های سفارت کشورهای خارجی در ایران را جمع آوری کردیم تا به آن ها ایمیل بزنیم و دعوت کنیم که در تحلیف محمود شرکت نکنند. به ما کمک کنید و در این حرکت شریک شوید. فرصت کمی داریم. اگر سفارت دیگری را پیشنهاد دارید به ما خبر بدهید. آدرس ها به شرح ذیل است. نیازی به یک ایمیل خیلی دقیق و کامل نیست. فقط به هر صورتی حتی فارسی برایشان بنویسید که شرکت آن ها در این مراسم تایید یک دولت غیرقانونی است و باعث آزردگی ایرانیان خواهد شد. چون در این سفارت ها مترجم هست نوشتن ایمیل به فارسی مشکلی ندارد.
سفارت ایتالیا: segreteria.teheran@esteri.it
سفارت فرانسه در تهران:
http://www.ambafrance-ir.org/auteur.php3?id_rubrique=124&id_auteur=12
سفارت آلمان در تهران:
http://www.teheran.diplo.de/Vertretung/teheran/de/Kontakt.html
دو ایمیل از سفارت انگلیسی در تهران:
BritishEmbassyTehran@fco.gov.uk
Tehran.Consular@fco.gov.uk
سفارت سوییس در تهران:
teh.vertretung@eda.admin.ch
سفارت استرالیا در تهران:
dfat-tehran@dfat.gov.au
immigration.tehran@dfat.gov.au
سفارت هلند در تهران:
teh@minbuza.nl
سفارت سوئد در تهران:
ambassaden.teheran@foreign.ministry.se
ambassaden.teheran-visum@foreign.ministry.se
دوستان مطلبی رو هر چند دیر هنگام می خوام برای شما ارسال کنم
شعار های تظاهرات بهشت زهرا:
1-حمد و سوره را بلند بلند می خواندند
2-الله اکبر
3-رهبر ما قاتله ولایتش باطله
4-توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد.
5-مجتبی بمیری رهبری رو نبینی
6-استقلال -آزادی -جمهوری ایرانی
7-مرگ بر چنین
8-مرگ بر روسیه
9-یا حسین میر حسین
10-عزا عزاسیت امروز روز عزراسیت امروز ایرانی با غیر صاحب عزاست امروز
11-مرگ بر دیکتاتور
جای مردم اذربایجان خیلی خالی است
با سلام
اول باید یک نکته اساسی را یادآوری کنم که در این دنیای مجازی که هیچ کس مرام و منظور واقعی دیگران را از حرفهای دوستان مجاری خود را نمی داند پس بهتر است دشمنان خود را بشناسیم و به حرف کسانی که بی ادب هستند و حرفهایشان بوی تفرقه دارد توجه نکرده و درجای خودش جواب انها را بدهیم .
سوال :چرا مردم آذربایجان مردم تهران را همراهی نمی کنند؟
منظور از همراهی چه می تواند باشد؟ کشته شدن یا کشته دادن؟باید این نکته را بخاطر داشته باشیم که هدف هیچ کس کشته شدن نیست.چون ما ها هدفهای بسیار بزگتر از شهادت داریم و آن ایجاد عدالت قانونمند و برآمده از رای ملت است .
هدف جنبس سبز این می باشد که رای مردم در زندگی روزمره انها دخالت داده شود و به این ترتیب مردم خودشان بتوانند سرنوشت خودشان را انتخاب کنند.(بعدا دوباره در این مورد نیز حتما بحث خواهیم کرد).
یک نکته جالب توجه اینکه آیا ترکها از ایرانی های جدا هستند؟آیا ترکها از مردم رشت و ساری و تهران جدا هستند؟البته که نه؟
در طول تاریخ چند هزار ساله مردم رابطه های فراوانی بین قومیت ها ایجاد شده است. اصیل ترین این رابطه ها از طریق خون می باشد.ازدواج یکی از معتبرترین رابطه هاست.کسانی که ملت آذربایجان و کردها و... را به جدایی طلبی محکوم می کنند آیا به این فکر کرده اند که اگر خدایی نکرده روزی آذربایجان از ایران جدا شود چگونه همسر یک آذربایجانی می تواند با خانواده همسر خودش در جنوب یا در شمال ارتباط داشته باشد؟ چگونه است در روزگاری که همه کشورهای اروپایی با داشتن فرهنگ و زبان در حال یکپارچه شدن هستند ولی آیا مردم آذربایجان دوست دارند که پس رفت داشته باشند و سعی در ضعیف کردن خودشان هستند؟؟!! دراین روزگاران که بانک ها و شرکت های کوچک در حال محتد شدند هستند تا پیشرفتشان سریعتر و در آمدشان بالاتر باشد چگونه ممکن است قومیت های ایرانی به فکر جدایی باشند؟.
و به این ترتیب آیا ملت ها و قومیتهای ایرانی به دنبال ضعیف ساختن خود و به دنبال آن عقب ماندن خودشان از چرخه گردون اقتصاد جهانی هستند؟البته که اینگونه نیست و همه ملت ایران در این هزار ساله در همه حرکت های خود به سوی پیشرفت گام برداشته اند و به طور کلی می توان گفت شعار و برنامه فکری و عملی همه ملت ایران ((استقلال – آزادی – و پیشرفت )) بوده است.
روزگاری پدران ما فکر می کردند که می توان از طریق جمهوری اسلامی می توان به آرمانهای خودشان برسند ولی حالا متوجه شدند این حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی...حالا اینها هر چه می خواهند بگویند..در عمل اینگونه ثابت شد.
خوب برویم به اصل مطلب: تا آنجایی که من اطلاع دارم پدر ندا ترک و اذری زبان بوده و این از فامیلی ایشان هم معلوم است.
.نکته ایی دیگر لازم به یاد آوری تبریز خیلی کوچکتر از نهران است درروزهای اول نا آرامی های مردم نبریز من خودم شخصا حضور داشتم جاتون خالیچند تا کابل هم بسیجی ها همکار خوردم. در آبرسان که بن بست بود مردم نتوانستند حضوری همه جانبه داشته باشند .
چون به علت وجود نا آرامی های قبلی مامورین فکر همه جا ها رو کرده بودند و در ضمن من این مطلب رو احساس کردم که از طرف حکومت عد ه ایی در میان ما بودند که الکی می گفتند فرار کنید و به این ترتیب از انسجام مردم می کاستند.
دوستان مگر مردم آذربایجان چه می خواهند آیا توانایی نوشتن و خواندن به زبان مادری درخواست زیادی است؟با نوشتن و خواندن است که تجارب از نسلی به نسل دیگر انتقال داده می شود.و این انتقال باعث پیشرفت انسانها شده و در کل باعث پیشرفت کشور می شود.
کسانی که ملت آذربایجان و ایرانی های اصیل که همانا کرده ها هستند را به جدایی طلبی متهم می کنند خیلی بی انصاف هستند.آیا درخواست اجرای قانون اساسی ایران در مورد قومیت ها درخواست زیادی است؟
دوستان باور کنید فردی ترکی حرف می بزند و به زبان ترکی رویا پردازی می کند و به زبان ترکی عشق خود را ابراز کند به زبان ترکی خرید و فروش کند به زبان ترکی خواب ببیند......خیلی مشکل است که با زبان دومی این کارها را بر روی کاغذ بیاورد و آنها را به نسل دیگری انتقال بدهد.
بهتر نیست عقلای جامعه برای حل این موضوع چاره ایی بیاندیشند؟ مثلا یک رسک الخط مخصوص آذریهای ایرانی؟؟؟
دوستان یکی از عوامل عمده و مهم برای پیشرفت ،رضایت مندی مردم از وضعشان است.حال چگونه می توان به داشتن کشوری پیشرفته در تمام عرصه ها فکر کرد در حالی که همه مردم از آن راضی نباشند؟
همه یعنی :زنان ما که نصف کشور را تشکیل داده اند از وضع کلی خودشان راضی نیستند،آذری زبانها که تقریبا نزدیک نصف کشور را تشکیل می دهند نیز راضی نیستند. و به این ترتیب می توان گفت کرد ها ،لرها......کسبه ..دانشجویان....
پس در حالت کلی می توان گفت که باید به سمتی حرکت کنیم تا بتوانیم همه مردم را زیر پرچم ایران و با استفاده از هدف مشترک که به نظر من در طول تاریخ استقلال -آزادی – وپیشرفت بوده و هست،بتوانیم اداره کنیم و این کار نمی تواند اتفاق بیفتد مگر اینکه بتوانیم انتخابات آزاد برگزار کنیم و نماینده واقعی ما در مجلس مردمی حقوق ما را مطرح نموده و مردم نیز از نماینده واقعی خود درخواست های خود را مطالبه نمایند.
یاشاسون ایرانی یاشایون اذربایجان
آذربایجان اویاخدی میلتینه دایاخدی
منبع بالاترین
در دیدار با فراکسیون خط امام مجلس(اقلیت)، خاتمی از تعطیلی بازداشتگاه کهریزک بدون اشاره به عوامل آن و تخلفات، شکنجه ها و قربانیان آن انتقاد کرد. او همچنین در بیان کرد: گفته است: بايد پرسيد چرا دست هيات منتخب مجلس برای رسيدگی به فجايع اخير بسته می شود؟ و چرا حتی هيات منتخب قوه قضاييه اجازه نيافت کاری کند؟ آقای خاتمی افزوده است: کافی نيست که گفته شود يک بازداشتگاه غير استاندارد تعطيل شده؛ غير استاندارد يعنی چه؟ يعنی مثلا هواکش آن درست نبود يا دستشويی ها تميز نبوده ؟ خير! جنايتهايی رخ داده و جانهايی باخته شده است و بايد با اين مسائل برخورد شود. اشاره آقای خاتمی به صدور دستور بسته شدن بازداشتگاه کهريزک است. محمد خاتمی همچنين گفته است که زندانيان بايد آزاد شوند اما تنها آزادی آنها کافی نيست و بايد با عاملان و آمران اين رفتارها برخورد قانونی شود. او همچنین در انتقادی تند گفت: «کافی نیست که گفته شود یک بازداشتگاه غیر استاندارد تعطیل شد؛غیر استاندارد یعنی چه؟یعنی مثلا هواکش آن درست نبود یا دستشویی ها تمیز نبوده است؟خیر!جنایتهایی رخ داده است؛جانهایی باخته شده است و رفتارهایی با جوانان و زنان و مردان عزیز صورت گرفته است که وقتی در زندانهای در دست بیگانگان صورت می گیرد همه بر آشفته می شوند و فریاد می زنند و امروز باید با این مسائل برخورد شود.»
برای دانلود می توانید آدرس زیر را در سایت وارد کنید و سپس اقدام به دانلود به دو صورت flv یا mp4 نمائید.
Смерть от России
http://www.youtube.com/watch?v=HDNItJH6fNU
http://keepvid.com
نام و مشخصات یک شهید دیگر جنبش سبز مردم ایران مشخص شد. شهید مصطفی کیارستمی که گناهی جز شرکت در اولین نمازجمعه سبز تهران نداشت، در حاشیه نمازجمعه با ضربهی باتوم به سرش مصدوم شده و چند ساعت بعد به شهادت رسیده است. به گزارش «موج سبز آزادی»، مصطفی کیارستمی، متاهل و 22 ساله، در نمازجمعه 26 تیر ماه گذشته که به امامت هاشمی رفسنجانی برگزار شد، در مقابل دانشگاه تهران توسط نیروهای بسیجی و لباس شخصی مضروب میشود. نیروهای سرکوبگر دولت کودتا با باتوم به شدت بر سر این جوان برومند میکوبند، به نحوی که وی دیگر قادر به برگشت به منزل نبوده است. در نتیجه به ناچار با مادرش تماس میگیرد و تلفنی از وی درخواست کمک میکند. گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» حاکی است پس از آنکه مادر مصطفی او را به خانه باز میگرداند، متوجه وخامت حال وی میشود و پسرش را به بیمارستان کسری تهران منتقل میکند. اما این جوان بیگناه به علت خونریزی مغزی ناشی از اصابت باتوم، همان شب فوت میکند؛ اما علت مرگ او، سکتهی مغزی اعلام میشود. پیکر این جوان شهید، روز شنبه بعد در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد و بدین ترتیب این جوان ناکام که تنها 22 سال داشته و به تازگی نامزد کرده بود، قربانی وحشیگری ماموران میشود؛ وحشیگریای که سردار احمدی مقدم نامش را «زیادهروی» میگذارد. گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» حاکی است مادر این جوان شهید که از این اتفاق ناگوار بهت زده شده بود، تاکنون از افشای علت مرگ جوان 22 ساله و رشید خود بیمناک بود و هنوز هم از شوک ناشی از مرگ فرزندش بیرون نیامده است.
طبق اخرین اخبار از پرشین رادیو، شعار مرگ بر دیکتاتور واگن های متروی تهران را فرا گرفته و در وسط خیابان ها اتش روشن شده و مردم شعار می دهند : ندای ما نمرده ، خامنه ایه مرده
فر پناهی، متولد 1338 در شهر میانه، با نخستین فیلم بلند سینماییاش بادکنک سفید (1373) جایزههای بسیاری از جشنوارهها گرفت و شهرت جهانی پیدا کرد. هرچند او با دومین فیلمش آینه (1376)، موفقیت بادکنک سفید را تکرار نکرد، اما با دایره (1379) و طلای سرخ (1381)، فیلمساز مطرحی در سطح جهان شد. آخرین فیلمش آفساید (1384)، جایزهی خرس نقرهای جشنوارهی فیلم برلین را (بهطور مشترک با ...) برای او به آرمغان آورد. پناهی در آفساید به مسألهی ممنوعیت حضور زنان (به عنوان تماشاگر) در استودیومهای ورزشی ایران میپردازد. او در این فیلم داستان دخترانی را به نمایش میگذارد که برای تماشای مسابقهی فوتبال بین تیمهای ملی ایران و بحرین (برای راهیابی به جام جهانی 2006) ناگزیر میشوند خود را به شکل و شمایلی پسرانه درآورند
در مورد مهنار محمدی مقاله ایی پبدا نکردم
مهناز محمدی، فعال حقوق زنان نیز سالهاست به عنوان مستند ساز فعالیت می کند. مستند "زنان بدون سایه" از برجسته ترین کارهای اوست که به خاطر آن در ایران و خارج از ایران جوایز زیادی دریافت کرده است. وی اخیرا به همراه رخشان بنی اعتماد، مستند "ما نیمی از جمعیت ایران هستیم" را درباره مطالبات زنان در انتخابات ریاست جمهوری ساخته است. صفحه ویکی پدیا درباره جعفر پناهی مستند ما نیمی از جمعیت ایران هستیم بی بی سی فارسی: بازداشت جعفر پناهی و مهناز محمدی در بهشت زهرای تهران | ||
|
.
در حمایت از مهندس موسوی منتشر شد نامه ی نزدیک به 100 تن از اعضای هیئت علمی دانشگاه های تبریز به مهندس موسوی قطع نظر از آنچه بر سر انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری آمد، نکته ای که نمی توان در آن تردید ورزید، شکست اخلاقی مدعیان اصول گرایی، مهرورزی و عدالت ورزی، و پیروزی تاریخی جنبش سبز ایران در پایبندی به قانون، عدالت، رافت و پای فشردن صادقانه و توام با متانت بر آرمان های تاریخی ملت و آموزه های اصیل انقلاب اسلامی ایران بود.
در پی انتشار بیانیه ای منتصب به مجلس خبرگان آیت الله هاشم زاده هريسي: بیانیه صادر شده بیانیه مجلس خبرگان نیست! نماينده مردم آذربايجان شرقي درمجلس خبرگان رهبري، با بيان اينکه ولايت فقيه منصبي الهي است و از راي مردم مشروعيت نمي گيرد ،گفت: حکومت با ولايت متفاوت است وهر چند ولايت، حق حکومت ايجاد مي کند، اما اين حکومت است که نيازمند مقبوليت و راي مردم است.
در پی شهادت چندین جوان در زندان اوین دکتر مسعود پزشکیان: مجرم را نباید آنقدر شکنجه داد که بمیرد!پزشكيان، نماینده تبریز در مجلس با بيان اينكه درذهنم نميگنجد كه در حكومت جمهوري اسلامي چنين رفتارهاي ناراحت كنندهاي صورت گيرد،ادامه داد: اميدوارم مجلس بتواند با ورود به اين مسايل، گامي در راستاي حل آن بردارد. برخي همكاران در تلاش هستند تا ببينند با چه سياستي و چگونه ميتوانند عمل كنند تا هم سوء برداشتهاي غلطي از مسايل نشود و هم حق مطلب ادا شود.
یکی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس امروز چهارشنبه در مقابل چشمان مسئولین بنیاد جانبازان قم اقدام به خودسوزی کرد.
به گزارش "تابناک" جانباز متعهد و انقلابی، "اکبر گائینی" ساکن شهر مقدس قم، به دلیل بی توجهی و عدم رسیدگی موثر مسئولین بنیاد جانبازان این شهر، به ستوه آمده و اقدام به خودسوزی کرد.
بنابر این گزارش مهدی گائینی برادر بزرگتر وی در گفت و گو با خبرنگار ما ضمن اعلام خبر فوق گفت: وی طی سالهای پس از جنگ با اعتقاد به اینکه حضورش در جبهه ها معامله با خدا بوده، هیچ گاه پیگیر مسائل جانبازی خود نبوده و با وجود موج گرفتگی شدید و سوختگی قسمتهایی از بدنش، تا زمانی که توانایی کار کردن داشته اقدام به گرفتن درصد جانبازی خود نکرده بود.
وی افزود: برادرم از چندی پیش و به دلیل از کار افتادگی و فشار ناشی از بیکاری و مشکلات اقتصادی، پیگیر گرفتن درصد جانبازی خود شده بود که به دلیل ضعفهای قانونی و نیز بی توجهی مسئولین مربوطه، کار وی انجام نشده و با وجود کامل بودن پرونده پزشکی او، مسئولین بنیاد از حل مشکل او سر باز زده اند.
وی همچنین افزود: او پس از این همه رفت و آمدها و با توجه به ضعف شدید عصبی ـ ناشی از موج گرفتگی در زمان جنگ ـ نهایتا امروز در مقابل چشمان مسئولین بنیاد جانبازان قم و در جوار کریمه اهل بیت(س) اقدام به خودسوزی کرد.
بنابر این گزارش وی که صاحب زن و دو فرزند است، هم اکنون بر اثر شدت جراحات وارده در بخش مراقبتهای ویژه ـ CCU ـ بیمارستان نکویی قم بستری است.
وی در پایان خطاب به مسئولین گفت: چرا این اتفاق باید بیفتد، اینها که شما به واسطه وجود نازنين شان در رأس حكومت نشسته ايد باید به كجا پناه برند؟ اگر باور داريد به فريادشان برسيد.
این یادداشت در یکی از وبلاگها منتشر شده و اطلاعات مفیدی را جهت چگونگی رفتن به بهشت زهرا برای شرکت در مراسم چهلم شهدای سبز در اختیار علاقمندان قرار میدهد:
میدانم بیشتر ساکنان تهران قاعدتاً دستکم یک بار گذارشان به بهشت زهرا افتاده است. ولی فکر کردم بد نیست اینها را برای کسانی که میخواهند فردا (پنجشنبه) برای چهلم شهدای ۳۰ خرداد به همراه موسوی و کروبی بروند بهشت زهرا بنویسم. شاید به درد کسی خورد:
چون ندا آقا سلطان، اشکان سهرابی، سهراب اعرابی و چندین نفر دیگر در قطعه ۲۵۷ خاک شدهاند و چندین نفر دیگر هم در قطعههای دور و بر ۲۵۷، موسوی و کروبی گفتهاند مراسم از این قطعه آغاز میشود. شاید قصد داشته باشند به قطعههای دیگر هم بروند.
این را هم بگویم که قرار است مراسم ساعت ۴ بعدازظهر شروع شود. خودتان حساب کنید که رسیدنتان ممکن است چقدر طول بکشد.
آدرس مزار تعدادی از شهدا (قطعههایشان را مطمئن هستم، اما ردیف و شماره را نه. اما اصل همان قطعه است):
ندا آقا سلطان (قطعه ۲۵۷ - ردیف ۴۱ - شماره ۳۲)
اشکان سهرابی (قطعه ۲۵۷ - ردیف ۵۰ - شماره ۱۹)
سهراب اعرابی (قطعه ۲۵۷ - ردیف ۶۲ - شماره ۲۸)
امیر جوادیفر (قطعه ۲۱۱)
راههای رفتن به بهشت زهرا
با ماشین:
برای رفتن به بهشت زهرا بهترین وسیله، ماشین شخصی است.
بهتر است هر چند نفر با یک ماشین بروید، چون بهشت زهرا شبهای جمعه خیلی شلوغ است و فردا قاعدتاً شلوغتر هم خواهد شد. پیدا کردن جای پارک هم نباید کار راحتی باشد.
اگر ماشینتان جا داشت، بقیه را سوار کنید. بخصوص در راه برگشت. برگشتن از بهشت زهرا بدون ماشین واقعاً مصیبت است. دستکم هر چند نفر را که میتوانید تا ترمینال اتوبوسها و تاکسیها یا ایستگاه مترو برسانید.
اگر از وسط شهر میروید، بزرگراه چمران را بروید پایین تا برسید به میدان جمهوری و بعد مستقیم بروید توی بزرگراه نواب. نواب را تا ته تهش بروید. اتوماتیک میفتید در یک بزرگراه دیگر به اسم تندگویان. آن را هم همینطور مستقیم بروید. از روی یک پل رد میشوید به اسم پل شهید صنیعخانی. بعد از پل، اسم بزرگراه میشود بلوار بهشت زهرا. آن را همینطور مستقیم بروید، میرسید به بهشت زهرا. یعنی واقعاً از توی چمران فقط باید مستقیم بروید.
اگر از غرب یا شرق تهران میروید بهتر است از طریق اتوبان کرج (غرب) و اتوبان بسیج و سه راه افسریه (شرق) بیفتید توی بزرگراه آزادگان و مستقیم بیایید تا برسید به پل شهید صنیعخانی (زمانی اسمش بود میدان معراج، ولی الان فکر کنم تابلوهای معراج را برداشته اند) و بپیچید روی پل به سمت جنوب. قبل از پل تابلوهای "به سمت بهشتزهرا" هم هست. بعد هم میفتید توی بلوار بهشت زهرا و مستقیم تا مقصد.
بی ماشین:
خط ۱ مترو (همان که از میرداماد شروع میشود) تا بهشت زهرا میرود. اسم ایستگاه نزدیک به این قطعهها ایستگاه شاهد (یا شهدا) است. من تا بهحال با مترو نرفتهام بهشت زهرا اما دوستانی که تجربه دارند میگویند این جور روزها اصولاً مترو وسیله خوبی نیست. کم کمش این است که کاملاً محتمل است که ایستگاه شاهد را ببندند و آن وقت کلی راهتان دور میشود. (ایستگاه بعدی ایستگاه "حرم مطهر" است که دست کم یک ربع پیاده با قطعهها فاصله دارد.)
از میدان راهآهن، هم تاکسی و هم مینیبوس برای بهشت زهرا هست. از ونک و انقلاب هم که برای راهآهن، اتوبوس و تاکسی هست. ضمن اینکه ایستگاه شوش روی خط ۱ مترو هم فاصه زیادی با راهآهن ندارد. وقتی ما بچهتر بودیم از میدان انقلاب هم برای بهشت زهرا اتوبوس مستقیم بود، اما بعید میدانم هنوز باشد.
نکتههای همینجوری:
قطعههای جدید بهشت زهرا (که این بچهها هم در همین قطعهها هستند) معمولاً تا دو سه ماه خاک و خلی هستند. یعنی در پوشیدن لباس و کفش به این دقت کنید.
این برنامه هم مثل برنامههای دیگر است. یعنی توصیههایی که در مورد آنها میشد در این مورد هم صادق است. گرمای هوا در بهشت زهرا شدیدتر از خود تهران است. آب خنک داشته باشید، ضرر نمیکنید. سیگار و سرکه و ماسک و اینها هم بیضرر است. قاعدتاً مأموران امنیتی و نیروهای انتظامی بهوفور در آن اطراف خواهند بود. این که برخورد بکنند یا نه، بحث دیگری است.
اگر با ماشین میروید بد نیست یک سیدی از آهنگهای انقلابی قدیمی و جدید بزنید. راه طولانی است و شاید توی ترافیک هم ماندید. اینجا یک سری از آهنگهای قدیمی انقلابی ۵۷ هستند و اینها هم چند تا از آهنگهای شنیدنی جدید: عمو زنجیرباف، خاشاک، شکوه آزادی، خونبها.
برنامههای جانبی:
اگر زودتر رسیدید بهشت زهرا یا بعد از تمام شدن ماجرا باز هم آنجا یودید، اینجاها هم میتوانید بروید:
من هر وقت بهشت زهرا میروم (که کم هم نمیروم) حتماً سری به قبر آقای طالقانی میزنم. وسط میدانی است در جنوب قبر شهدای هفتم تیر. قببر شهدای هفتم تیر هم وسط قطعه شهداست و یک گنبد بزرگ دارد که از دور معلوم است (و اتفاقاً معمارش موسوی بوده). قبر آقای طالقانی یک سکوی کوچک است وسط میدان که کنارش سرلشگر فلاحی و یک نفر دیگر را هم خاک کردهاند.
کمی بالاتر از قبر شهدای هفتم تیر، قبر چند نفر از فرماندهان مشهور جنگ است. چمران و همت و یکی دو نفر دیگر.
قطعه ۳۳ بهشت زهرا پر است از قبر مبارزان قدیمی که در دوره شاه کشته شدند. خسروگلسرخی و کرامتالله دانشیان (وسط قطعه)، بیژن جزبی و ۸ نفر دیگری که بهمن ۱۳۵۱ در اوین تیرباران شدند (جنوب شرقی قطعه) و تعداد زیادی از اعضای سابق چریکهای فدایی و مجاهدین که همه قبل انقلاب اعدام شدهاند (بیشتر شمال غربی قطعه).
منبع: وبلاگ آقبهمن
جوانان و دانشجویان اعتماد ملی به دیدار مهدی کروبی دبیرکل حزب خود رفتند تا ضمن دیدار با وی شرایط پس از انتخابات و رویکرد جدید حزب را از وی جویا شوند. در این دیدار کروبی ضمن خوشامدگویی به جوانان و دانشجویان حزب گفت: حقیقت این است که پس از انتخابات، کشور وارد فضای جدیدی شده است. در قبل از انتخابات همه تلاش کاندیداها و طرفداران آنها آوردن مردم به پای صندوق و ایجاد فضای پرشور انتخاباتی بود. مردم نیز با وعده تغییر شرایط موجود به پای صندوق های رای آمدند ولی متاسفانه جریانی در انتخابات پیش آمد که مردم احساس کردند رای آنها نتیجه لازم را نداده است و به نوعی رای آنها دزدیده شده است. این در حالی است که همیشه در انتخابات حدود 60 درصد واجدین شرکت می کنند ولی این بار با وجود نزدیک به شرکت 85 درصدی که اضافه بر دوره های قبل شرکت کرده اند به احمدی نژاد رای داده اند به طوری که طبق اعلام نتیجه انتخابات توسط نهادهای مشخص شده از 17 میلیون به 5/24 میلیون رسیده است.
مهدی کروبی در ادامه با اشاره به حوادث پس از انتخابات و ادعای انقلاب مخملی گفت: هیچ گروهی قدرت سازماندهی و بسیج این جمعیت عظیم در کشور را ندارند ، چه نیروها و گروه های داخلی و چه خارجی. در حقیقت ادعای انقلاب مخملی و اداره ی اعتراضات از سوی خارج از کشور نه تنها سودی برای کشور ندارد بلکه به ضرر کشور نیز می باشد. به این معنا که آنقدر بیگانگان در ایران نفوذ دارند که می توانند این جمعیت میلیونی را بسیج کنند. این نشانه ضعف اقتدار ملی و دستگاه های امنیتی است. این حرف اهانت به مردم و دادن قدرت به خارجی ها است به طوری که آنان هر لحظه که اراده کنند می توانند مردم را به صحنه بیاورند. در حقیقت این اعتراضات توسط مردمی انجام شد که احساس کرده بودند به شعور آنان توهین شده است. هر چقدر هم بیشتر در رسانه های خود دروغ بگویند احساسات مردم بیشتر تحریک می شود.
کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری افزود: موضوع مننژیت در زندان ها به مانند قضیه سعید اسلامی است. اگر آن افشاگری ها در مورد ماجرای داروی نظافت سعید اسلامی روی نمی داد، حتماً این بار هم می گفتند که کسانی که در زندان جان سپرده اند از این طریق بوده است.
مهدی کروبی در ادامه با اشاره به کار حزبی خود افزود: ما باید کار خود را ادامه دهیم چه آرایی که اعلام کرده اند 300 هزار باشد و چه 13 میلیون رای. اتفاقاً هرچه تعداد رای کمتر اعلام کنند دروغ آنها غیر عادی تر و مردم هم متوجه این دروغ می شوند. مثل دروغی که عمروعاص می گوید که پیچیده است و فهمیدن دروغ بودن آنها مشکل و چه دروغی که ابوموسی اشعری می گوید که مشخص و ساده است. در برهه کنونی نیز نباید ناامید و خسته شویم و باید کار حزبی خود را در چارچوب آرمان های امام (ره) و مردم ایران و کشور ادامه دهیم. نیروهای خوب را جذب کرده و با تدوین برنامه های منسجم، کار حزبی و تشکیلاتی خود را قوی تر به پیش ببریم و اگر پیروز شدیم نباید مغرور شویم و واقعیات را نبینیم. ما در حزب و تشکیلات خود هرکس که مرامنامه و اساسنامه حزب را قبول داشته می پذیریم
.
دبیر کل اعتماد ملی در ادامه با اشاره به مشکلات پیش رو افزود: در این سالها و پس از رحلت امام (ره) با مشکلات فراوانی رو به رو شدیم ولی هیچ گاه نباید خسته و نا امید شد و میدان را خالی کرد بلکه با سعه صدر و تلاش، سعی در بهبود شرایط داشته باشیم. من نیز در طول این 20 سال در حوادث گوناگون حضور داشته و در قضایای مختلف از رد صلاحیت ها تا پیگیری آزادی زندانیان به اندازه توان خود سعی کرده ام که اثر گذار باشم.
مهدی کروبی در پایان پیشنهادی نیز به جوانان و دانشجویان حزب داد و گفت: من پیشنهاد می کنم که مجموعه دانشجویان و جوانان حزب به عنوان نخبگان به بازشناسی، جریان شناسی و واکاوی حوادث 20 سال گذشته پرداخته و نقش افراد ، گروهها و جریانات آنان در حوادث مختلف را بررسی کنند
توجه داشته باشید تظاهرات برق آسا نیز می توان انجام داد.
موسوی: اعیاد، فرصتی برای بروز خلاقیتهای نهضت سبز است/ چرا اینقدر مردم را آزار میدهید؟/آزادی کجاست؟
به گزارش خبرنگار قلم نیوز، مهندس میرحسین موسوی در دیدار با اعضای تشکلهای معلمان و فرهنگیان در انجمن اسلامی معلمان ایران با تبریک ماه شعبان و اعیاد این ماه، این فرصتها را نعمتی برای نهضت سبزخواند تا از آن خوب استفاده کند و گفت: این مهمترین مساله است که شبکه عظیم اجتماعی و سبزی که در سراسر کشور ایجاد شده است، اگر هوشیار باشد که هست، باید از تمام این مناسبتها با استفاده از خلاقیت خود استفاده کند.
وی با اشاره به اینکه این مناسبتها زیاد هستند یادآور شد: ما میتوانیم هر روز برنامهای برای روشنگری و پیگیری اهداف بلند نهضت بزرگ سبز داشته باشیم.
موسوی در ادامه درباره سخنان یکی از اعضای حاضر مبنی بر اینکه جریان حاکم بعد از انتخابات غافلگیر شد و فقط تا زمان انتخابات برای خود برنامه ریزی کرده بود، گفت: فکر میکنم این غافلگیری به چند هفته پیش از انتخابات برمیگردد زیرا تمام تلاش آنها در جهتی بود که مردم در انتخابات شرکت نکنند.
وی با اشاره به عملکرد رسانه ملی و دیگر رسانههای دولتی نسبت به دورههای قبل ریاستجمهوری، تلاش آنها را در جهت حضور عده قلیلی در انتخابات دانست و بیان کرد: آنها فکر نمیکردند که در مدت کوتاهی چنین موج عظیمی ایجاد شود برای همین غافلگیر شدند و طرحهایشان ناشیانه اجرا شد و خلل و فرج بسیار زیادی داشت و آنها قدرت مردم را به درستی تخمین نزدند و عمق جریان را به درستی درک نکردند. دلیل برانگیختگی و حضور مردم در خیابانها را درک نکردند در نتیجه کشور و خودشان را با مشکل مواجه کردند.
میرحسین با بیان اینکه مطالبی که قبل از انتخابات، مطرح و بر آن تاکید کرده است چیزی نبوده جز درخواستهای معمولی ذکر شده در قانون اساسی که مغفول مانده و کنار گذاشته شده بود افزود: ما بخشهای اندکی از قانون اساسی را اجرا کردهایم. قسمتی از آن را خواندهایم آن هم بر اساس منافع گروهی و جناحی و آن بخشی که به نفع ما نبوده، کنار گذاشتهایم.
وی با بیان اینکه جز حقوق مصرح در قانون اساسی چیز دیگری نگفته است، بیان کرد: ما گفتیم شعار مردم در ابتدای انقلاب این بود "در بهار آزادی جای شهدا خالی؟"، حرف ما این است که این آزادی کجاست؟ مگر مردم به خاطر این آزادی به صحنه نیامدند و 22 بهمن 57 راهپیماییهای میلیونی در سراسر کشور انجام نشد و شعار آزادی سر ندادند؟ مردم دنبال آزادی بودند، الان این آزادی کجاست؟
موسوی با اشاره به مغفول ماندن بخشی از حقوق مردم و کرامت انسانی زنها، آزادی سخن، اندیشه و گفتوگو و هویت ملی ما و طرح آنها در انتخابات بیان کرد: طبیعی است که این سخنان از دل مردم برخاسته بود که به آنها بازگشت و موج ایجاد کرد و آینده این حرکت هم بستگی به این دارد که ما تا چه اندازه این شعارها را ببینیم و پایبند به آنها بمانیم و حاضر باشیم هزینه این پایبندی را بپذیریم.
میرحسین در ادامه درباره هویت ساختارشکنان گفت: متهم میکنند که شما ساختارشکن هستید و از ساختارشکنی استفاده میکنید، ما میخواهیم بگوییم ما دنبال ساختارهای واقعی برآمده از دل مردم و قانون اساسی هستیم. شما ساختارشکن هستید. با بررسی جریانات یک نمونه از دستگیریها از ابتدا تا انتهای آن میتوانید ببینید چه کسانی ساختارشکن هستند. لزومی ندارد ما صدها جنایت و تیراندازی و لباس شخصی را ببینیم، فقط کافیست آقایان یک نمونه مثلا پرونده همین روح الامینی، اعرابی یا آقاسلطان را مورد بررسی قرار دهند، خواهند دید که تا چه اندازه ساختارشکنی در مجموعه نظام صورت گرفته است و این به آنچه ما از جمهوری اسلامی و نظام انتظار داشتیم، هیچ شباهتی ندارد.
وی با بیان اینکه ما چنین نظامی را نمیخواستیم گفت: آیا ما نظامی را میخواستیم که افرادی شبانه بریزند و خانههای دانشجویان و مردم را ویران و ماشینهای آنها را تخریب کنند؟ و بعد همه ارگانهای موجود از وزارت اطلاعات تا بسیج بگویند اینها به ما ربطی ندارند؛ اینها از کجا آمدهاند آیا از کره مریخ آمدهاند؟ وقتی قتلی رخ میدهد، متهم هر کجا باشد آقایان آنقدر قوی هستند که ردش را بگیرند، آنوقت دهها و صدها نفری که این جنایتها را مرتکب شدهاند را نمیتوانند شناسایی کنند؟ چه کسی این را باور میکند؟ آیا این به معنای متهم کردن کل نظام به دروغگویی نیست؟
موسوی در ادامه با اشاره گسترش پوستر دروغ ممنوع در سطح کشور گفت: مردم متوجه شدند که یک دروغ بزرگ پشت این جریانات هست که این همان ساختارشکنی و روی گرداندن از قانون اساسی و همه آرمانها و ایدهآلهایی بود که نظام ما و مردم به آن پایبند بودند. الان هم نظام هیچ چارهای ندارد که به آنها (آرمانها، ساختارها و قانون اساسی) بازگردد و به نظر من اگر برنگردد مردم آن را برخواهند گرداند و مردم خود از راهی که آمدهاند باز نخواهند گشت.
وی ادامه داد: غافلگیری دیگری که برای آقایان اتفاق افتاد این بود که تصور میکردند با چند حرکت بعد از 22 خرداد مردم به خانههای خود بازخواهند گشت اما همین که ملتی با این گستردگی و با این همه هزینههای بسیار بیش از 40 روز در خیابانهاست نشاندهنده عمق این جریان است؛ بعد آقایان ذهنیتشان را دادهاند به اینکه دو گروه خارج کشور بودند و تماس با سفارتخانه موضوع را حل میکند، اینها تصور میکردند که احزاب این جریان را هدایت میکنند برای همین شخصیتها و سران احزاب را دستگیر کردند و تمام تلاش خود را برای اعترافگیری به کار بردند.
موسوی در ادامه با اشاره به اظهارات آیتالله جنتی مبنی بر اینکه که اعترافات دارد گرفته میشود گفت: آیا یک روحانی و مجتهد که اصولی دارد میتواند این حرف را بزند؟ اعتراف گرفتن داشتیم در اسلام؟ ما آدمهای کم سوادی هستیم شما که باسواد هستید بیایید شرح دهید کجای اسلام، کجای قرآن و کتب فقهی ما روی مساله اعتراف کردن تکیه کردهاند؟ ما هر چه از حضرت علی (ع) شنیدهایم، بر عکس این بود، در جهت تبرئه مردم بود و در این جهت بود که مردم علیه خود حرفی نزنند.
وی با یادآوری اینکه این شیوهها نتیجهای در بر ندارد افزود: زیرا این حرکت مردم به شکل هرمی تنظیم نشده است بلکه به صورت یک شبکه گسترده در حال سیر بود که به همه خانوادهها نفوذ کرده بود و راز بقای این نهضت هم همین است و هر حرکتی در آینده هم باید به این سمت برود که نمیشود یک حرکت گسترده مردمی را در قالب یک تشکل کلاسیک مختصر کرد و کاهش داد. این یک خطر برای این حرکت در آینده است.
موسوی با بیان اینکه هر چه افراد را بازداشت کردند این حرکت گستردهتر شد، گفت: قدرت این حرکت از گسترش آگاهیهاست و باید آن را پاس بداریم و عمیقتر کنیم.
وی با اشاره به اینکه عدهای به دولت حاکم رای دادند، بیان کرد: باید آگاهی را در میان این افراد گسترش دهیم و روش دولت تعیین کردن و وزیر عوض کردن و سیاستهای اقتصادی و ماجراجویی سیاستخارجی دولت حاکم را به آنها یادآور شویم.
موسوی در ادامه بر لزوم فراگیر بودن شعارها تاکید کرد و با اشاره به فراگیر شدن نماد سبز میان همه ایرانیان و همبستگی حاصل از این نماد که با هم بودن را نشان میداد، گفت: باید شعاری مطرح کنیم که گستردگی آن بتواند ایرانیان داخل و خارج کشور را دربرگیرد و بر اساس آن، حرکتمان را تنظیم کنیم. آنچه من پیشنهاد میکنم، ایستادن بر قانون اساسی از زاویه زنده کردن اصول مغفولی است که مهمترین آن آزادیهاست.
وی با اشاره به اصل آزادی برگزاری اجتماعات به درخواست خودش و مهدی کروبی برای برگزاری مراسم یابود شهدای وقایع اخیر در مصلی تهران اشاره کرد و گفت: با این کار دولت را در معرض امتحان قرار دادیم؛ ما نمیخواهیم کاری کنیم، سخنرانی هم نداریم، فقط میخواهیم از مصلایی که با هزینههای صدها میلیارد تومانی ساخته شده، یک استفادهای کنیم، همان 13 میلیونی که شما میگویید، اینها هم حقی دارند نسبت به این مصلی و از پول آنها ساخته شده و از بودجه عمومی صرف شده است و متعلق به آنها هم هست، اجازه دهید ما جمع شویم و فقط قرآن بخوانیم، قرآن بخوانیم .
موسوی در ادامه با یادآوری اینکه قانون اساسی میتواند مثل رنگ سبز ما باشد و پیوند دهنده ما باشد، افزود: باید توجه کنیم که برای ادامه این حرکت - که برای احیای ارزشهای اصلی انقلاب اسلامی و ارزشهایی است که مردم بهخاطر آن هزاران شهید دادند- مجبوریم که به قانون اساسی تکیه کنیم و از آن دفاع کنیم و آن را شعار اصلی خود قرار دهیم.
وی با اشاره به اینکه قانون اساسی بر هویت ملی تاکید دارد، از این موضوع که بسیاری از اصول قانون اساسی که میتواند مقوم این هویت باشد به تهدید تبدیل شده است، گفت: تکیه بر هویت ایرانی بسیار کارساز است و این هویت ایرانی جدای از هویت اسلامی نیست اما غفلتی در این زمینه صورت گرفته است.
موسوی با اشاره به تکرار فریاد "ایران"، "ایران" در یکی از سفرهایش، تاکید بر این هویت ملی و ایران را ندایی خواند که به ایرانیان خارج از کشور نیز رسید.
وی با اشاره به اینکه حضرت امام (ره) نیز در ابتدای انقلاب تلاش در جمع کردن همه اقلیتها و قومیتها تحت نام ایران داشتند، گفت: وسعت ملتی که تعریف کرده بودیم به حدی بود که همه مردم در آن میگنجیدند و بر اساس همین دید هم بود که اقلیتها به مجلس راه یافتند.
میرحسین به رسمیت شناخته شدن حقوق اقلیت در کنار حقوق اکثریت را متاثر از یک گفتمان بسیار مترقی خواند که همه ما را با هم و اقلیتها و قومیتها را با ما و شیعه و سنی را با هم جمع میکرد.
موسوی در ادامه قتلها و دستگیریهای رخ داده را فاجعه خواند و گفت: ما چنین چیزی را حتی قبل از انقلاب هم شاهد نبودند. به کسانی که چنین جنایاتی را مرتکب میشوند یادآور میشوم که مردم، آنهایی را که قبل از انقلاب مرتکب جنایت شدند به یاد داشتند و آنها را به سزای عملشان رساندند؛ مردم از چنین جنایتهایی نخواهند گذشت. چطور میشود یک فردی علاقهمند به انقلاب، اسلام و کشور حتی یک آدم گناهکار به زندان وارد شود و بعد جنازه او بیرون آید؟ مگر ما پیرو امام علی (ع) نیستم؟ مگر توصیههای ایشان را درباره ابن ملجم نشنیدهایم؟ مگر درباره عدالت اسلامی صحبت نکردهایم؟
به گزارش قلمنیوز، وی افزود: مگر این وضعیت قابل تحمل است؟ چطور سران کشور ما فریاد نمیکشند و از این فجایع گریه نمیکنند؟ نمیبینند اینها را لمس نمیکنند. اینها همه کشور را سیاه میکنند. اینها دل همه ما را سیاه میکنند، اگر ما سکوت کنیم همه ما را ویران میکند و همه ما را به جهنم میبرد. من نسبت به این اعتراضها خوشحالم زیرا این اعتراضها نشاندهنده سلامت ملت ماست مردم ما راضی به جنایت نیستند؛ راضی به اینکه افراد جانی پیدا شوند و به خانهها و ماشینهای مردم حمله کنند، نیستند؛ این عدم رضایت نشاندهنده زنده بودن ملت ماست و کسانی که در مسوولیت هستند بدانند که اگر ملتی طاقت مخالفت با جنایتها را دارند باید در کنار این ملت و مدافع آنها باشند.
موسوی در ادامه با بیان اینکه کشور نمیتواند تبدیل به یک زندان شود که 70 میلیون نفر در آن زندانی شوند، به اصل تفکیک قوا اشاره کرد و گفت: یقین دارم قوه قضاییه نمیتواند و حق ندارد به بسیاری از این زندانها سر بزند و اطلاعات بگیرد.
وی با طرح این سوال که آیا در حال حاضر قوه قضاییه مستقل داریم، بیان کرد: آیا قوه قضاییه میتواند پرونده همین روحالامینی را بررسی کند، الان میگویند مریض شده و مننژیت گرفته است، قوه قضاییه بررسی کند ببیند دندانهای وی به چه دلیل شکسته است؟ آیا زمین خورده است یا کارهای دیگری صورت گرفته است. چنین قوه قضاییهای کشور ما را نجات میدهد و به نفع کشور و همه ماست که چنین کاری انجام دهد.
موسوی در ادامه توضیح داد که برای این روحالامینی را مثال زد که همه چیز درباره او روشن است، محاسن هم داشته، مذهبی و بسیجی هم بوده است و بعد به این سیل عظیم و موج سبز پیوسته و شاهدان همه میگویند که او، زنده دستگیر شده است و بعد در زندان، جنازهاش را تحویل دادهاند.
وی با اشاره به نام امیر جوادی که سایتها به تازگی نام وی را به عنوان یکی از شهدای وقایع اخیر عنوان کردهاند با تاسف بیان کرد: ما همه مسلمانیم، حداقل جوانمردی این است که اگر اینها را کشتهاید، آنها اذیت شدهاند و زجرکشیدهاند، لااقل جنازههای آنها را بدهید و به خانوادههای آنها برسید. آن دسته از افرادی که شناخته شده نیستد چه؟ آنهایی که شهرستانی هستند چه میشوند؟ اینها را برگردانید به خانوادههایشان. چرا اینقدر مردم را آزار میدهید؟ چرا مردم را عصبی میکنید؟ چرا مردم را تحقیر میکنید؟ مردم حق دارند از قبر فرزندان خود خبر داشته باشند.
میرحسین موسوی تاکید کرد که این مشکلات جز با بازگشت به اصول انقلاب و قانون اساسی حل نخواهد شد و ما بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم تا به ارزشها و آرمانهای ابتدای انقلاب و دیدگاههای حضرت امام (ره) رجوع کنیم. این به نفع همه ما و آخرت ماست.
وی ، شورش خیابانی خواندن حرکتهای مردمی را ناشی از اشتباه جریان حاکم در درک حرکت مردم خواند و اینکه آنها فکر کردند با ایجاد حالت امنیتی و بهمزدن اجتماعات، حرکت مردم جمع خواهد شد.
موسوی با اشاره به حافظه تاریخی و جمعی مردم یادآور شد که اینطور نیست که چند ماه بگذرد و مردم همه چیز را فراموش کنند و همه چیز حل شود.
وی در پایان سخنان خود با یادآوری اینکه "نمیشود سر مردم را شیره مالید" بیان کرد: خداوند توفیق دهد که همه به راه اسلام و انقلاب برگردیم.
به روز شده : جمعه ١٧ جولای ٢٠٠٩
در جريان خيزش انقلابی مردم در ايران نيروهای سركوبگر رژيم جنايتكار اسلامی به وحشيانه ترين شكلی دست به قتل عام مردم چه در خيابانها و چه در بازداشتگاهها زدند. كشتار مردم معترض و به تنگ آمده از حكومت اسلامی به ويژه بعد از سخنرانی علی خامنه ای ولی فقیه رژيم در ٢٩ خردادماه كه رسما فرمان سركوب خونين اعتراضات مردم را صادر كرد، ابعاد به مراتب گسترده تری يافت. بر اساس گزارشات تكميلی رسيده بخش زيادی از جان باختگان در روزهای بعد از ٢٩ خردادتوسط نيروهای نظامی جمهوری اسلامی به قتل رسيده اند. جمهوری اسلامی در عين حال به طور وسيع و سازمان يافته تلاش ميكند افكار عمومی ايران و جهان را از ميزان قربانيان جنايت شان بی اطلاع سازد. طبق گزارشات رسيده ماموران نظامی جمهوری اسلامی با مراجعه به بيمارستانها و هر جايی كه امكان نگهداشتن زخمی ها و كشته ها بود بزور آنها را ربوده و در موارد زيادی خود به خاك ميسپردند. از سوی ديگر رفتار مامورين سركوبگر باخانواده ها ی جانباختگان را ه آزادی تماما غير انسانی و توهين آميز بود. مامورين وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با تحت فشار قرار دادن خانواده های قربانيان رويدادهای اخير، تنها با قيد تعهد و شروط تعيين شده توسط مقامات جمهوری اسلامی حاضر به تحويل دادن اجساد عزيزان شان ميشدند. بخشی از شروطی كه مامورين وزارت اطلاعات در تعهد ها نوشته اند به قرار زير می ياشد:
١- مراسم بی سر و صدا و فقط با حضور افراد نزديك خانواده صورت بگيرد
٢- در مراسم هيچ گونه شعار و تبليغ علیه حكومت و سخنرانی انجام نشود.
٣- در مراسم و روی سنگ قبر علت مرگ نوشته نشود.
مامورين وزارت اطلاعات تلاش گسترده ای را بكار می برند تا از انتشار اسامی و عكس جان باختگان جلوگيری كنند. آنها حداكثر فشار را بر روی خانواده های قربانيان بكار می برند تا بتوانند جنايت مرتكب شده را بپوشانند و مردم ايران و جهانيان و بخصوص سازمانهای حقوق بشری از آن بی اطلاع بمانند. عليرغم تهديدات و فشارهای مامورين وزارت اطلاعات اسامی اين اسامی تاكنون به همت برخی از خانواده ها و فعالين دفاع از آزادی و حقوق انسانی تهیه شده است. همينجا ما همه مردم ايران را فرا ميخوانيم تا در تهیه اسامی و عكسهای كلیه جان باختگان رويدادهای اخير به هر شكل ممكن ما را ياری دهند. برای تماس و ارائه اطلاعات بيشتر لطفا با فرشاد حسينی تماس بگيريد. (farshadhoseini@yahoo.com, ۰۰۳۱۶۳۳۶۰۲۶۲۷)
اسامی و اطلاعات بدست آمده از جان باختگان:
۱ - ندا صالحی آقا سلطان، در جريان اعتراضات مردمی در روز شنبه ٣٠ خرداد ١٣٨٨در محلھٔ امير آباد تهران (خيابان كارگر شمالی، تقاطع خيابان صالحی و كوچه خسروی) به ضرب گلوله كشته شد. انتشار فيلم كوتاهی از لحظات جان سپردن وی بازتابهای فراوانی در رسانه های جهان به دنبال داشت. محل دفن: بهشت زهرا قطعه ٢۵٧ رديف ۴١ شماره ٣٢
۲ - اشكان سهرابی، ١٨ ساله،دانش آموز(پشت كنكوری)، محل فوت : تقاطع بوستان سعدی و رودكی (سلسبيل). وی به گواه شاهدان توسط نيروهای لباس شخصی در حين تظاهرات علیه جمهوری اسلامی به ضرب گلوله به قتل رسيد.محل دفن: قطعه ٢۵٧ بهشت زهرا رديف ۵٠ شماره ١٩
۳ - بهمن جنابی ٢٠ ساله، شاغل در مغازه نصب و تعميرات شوفاژ. وی به گواه شاهدان توسط نيروهای لباس شخصی در حين تظاهرات علیه جمهوری اسلامی به ضرب گلوله به قتل رسيد.
۴ - حسين طهماسبی جوان ٢۵ ساله می باشد كه در جريان تجمعات اعتراضی روز دوشنبه ٢۵ خرداد ماه در خيابان نوبهار كرمانشاه مورد حمله ی مأموران مسلح وابسته به دولت قرار گرفته و در اثر ضربات وارده به قتل رسيده است. حسين طهماسبی بر اثر ضربات متعدد باتوم و اصابت اين ضربات به سر توسط نيروهای انتظامی جمهوری اسلامی كشته شد.. حسين به هيچيك از كانديداها رأی نداده بود و آن روز برای اعتراض به خفقان و يكی از دوستان حسين می گويد صدها تن از مردم از نزديك شاهد مرگ وی بودند. استبداد جمهوری اسلامی به خيابان آمده بود.
۵ - كيانوش آسا، دانشجوی كارشناسی ارشد رشته مهندسی شيمی در دانشگاه علم و صنعت ايران بود. او در جريان تظاهرات روز دوشنبه ٢۵ خرداد ١٣٨٨ در ميدان آزادی تهران ناپديد شد و روز ٣ تير ماه ١٣٨٨ در حاليكه تمام بدن او به علت ضربه های باتوم كبود شده بود، در سردخانه پزشكی قانونی تهران توسط خانواده اش شناسايی شد. پيكر كيانوش در شهر كرمانشاه به خاك سپرده شد. مراسمی به مناسبت يادبود اين جان باخته در دانشگاه علم و صنعت ايران در ٧ تير با وجود تهديد گسترده مسئولان دانشگاه و وزارت اطلاعات برگزار شد.
۶ - مهدی كرمی، مهدی كرمی ٢۵ ساله كه در ٢۵ خرداد در تقاطع جنت آباد وخيابان كاشانی در اثر اصابت گلوله به گلو.
۷ - مصطفی غنيان دانشجوی مهندسی دانشگاه شريف كه با تيراندازی نيروهای بسيج به قتل رسيد. دانشجوی مقطع كارشناسی ارشد دانشگاه تهران. شب دوشنبه ٢۵ خرداد كوی دانشگاه تهران. محل دفن: مشهد
۸ - ناصر امير نژاد (متولد: ١٣۶٢ - درگذشت: ٢۵ خرداد ١٣٨٨ ، تهران ) دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقيقات تهران در رشته هوا-فضا بود كه در جريان راهپيمايی مردم تهران در ميدان آزادی (در ابتدای خيابان محمد علی جناح در تيراندازی از ساختمان بسيج) در ٢۵ خرداد ١٣٨٨ كشته شد. پيكر اين دانشجو در ٢٩ خرداد ١٣٨٨ در ياسوج تشيع و به خاك سپرده شد.
۹ - محمد حسين برزگر ٢۵ ساله، ديپلم شغل آزاد به دليل اصابت گلوله به سر در تاريخ چهارشنبه ٢٧ خرداد در ميدان هفت تير جان باخت و در يكشنبه ٣١ خرداد بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه ٣٠٢ به خاك سپرده شد.
۱۰ - سيد رضا طباطبايی ٣٠ ساله ليسانس حسابداری ، كارمند به دليل اصابت گلوله به سر در ٣٠ خرداد در خيابان آذربايجان جان باخت و چهارشنبه ٣ تيربعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه ٢۵٩ به خاك سپرده شد.
۱۱ - ايمان هاشمی ٢٧ ساله شغل آزاد به دليل اصابت گلوله به چشم شنبه ٣٠ خرداد در خيابان آزادی جان باخت و چهارشنبه ٣ تير در قطعه ٢۵٩ به خاك سپرده شد.
۱۲ - پريسا كلی ٢۵ ساله فارغ التحصيل رشته ادبيات به دليل اصابت گلوله به گردن در يكشنبه ٣١ خرداد در بلوار كشاورز جان باخت و سه شنبه ٢ تير در قطعه ٢۵٩ به خاك سپرده شد
۱۳ - محسن حدادی ٢۴ ساله طراح برنامه های كامپيوتری شنبه ٣٠ خرداد به دليل اصابت گلوله بر پيشانی در خيابان نصرت جان باخت و سه شنبه ٢ تير در قطعه ٢۶٢ به خاك سپرده شد.
۱۴ - محمد نيكزادی ٢٢ ساله فارغ التحصيل عمران در سه شنبه ٢۶ خرداد به دليل اصابت گلوله به سينه در ميدان ونك جان باخت و شنبه ٣٠ خرداد در قطعه ٢۵٧ به خاك سپرده شد.
۱۵ - علی شاهدی ٢۴ ساله بعد از دستگيری و انتقال به كلانتری در تهرانپارس يكشنبه ٣١ خرداد به دلايل نامعلوم در كلانتری جان باخت پزشكی قانونی علت مرگ وی را نامشخص اعلام كرده اما خانواده وی معتقدند به علت ضربات باتوم در كلانتری جان باخته است. وی ۴ تيردر قطعه ٢۵٧ به خاك سپرده شد.
۱۶ - واحد اكبری ٣۴ ساله شغل ازاد و متاهل دارای يك دختر ٣ ساله در شنبه ٣٠ خرداد به دليل اصابت گلوله به پهلو در خيابان ونك جان باخت و سه شنبه ٢ تير در قطعه ٢۶١ به خاك سپرده شد.
۱۷ - ابوالفضل عبدالهی ٢١ ساله فوق ديپلم برق ٣٠ خرداد در مقابل دانشگاه صنعتی شريف به دليل اصابت گلوله به پشت سرجان باخت و سه شنبه ٢ تير در قطعه ٢۴٨ به خاك سپرده شد.
۱۸ - سالار طهماسبی ٢٧ ساله دانشجوی كارشناسی مديريت بازرگانی رشت شنبه ٣٠ خرداد در خيابان جمهوری به دليل اصابت گلوله به پيشانی جان باخت ودوشنبه ٢ تير در قطعه ٢۵۴ به خاك سپرده شد.
۱۹ - فهيمه سلحشور ٢۵ ساله ديپلم يكشنبه ٢۴ خرداد به دليل اصابت باتوم به سر و خونريزی داخلی در ميدان ولی عصر بعد از انتقال به بيمارستان در تاريخ ٢۵ خرداد جان باخت و ٢٧ خرداد در قطعه ٢۶۶ به خاك سپرده شد.
۲۰ - وحيد رضا طباطبايی ٢٩ ساله ليسانس زبان انگليسی چهارشنبه ٣ تير در بهارستان به دليل اصابت گلوله به سر جان باخت و ۶ تير در قطعه ٣٠٨ به خاك سپرده شد.
۲۱ - فرزاد جشنی جوانی ايلامی فرزند سيد جعفر، اهل شهرستان آبدانان ايلام، كه برای امرار معاش در تهران به سر می برده است، در اثر حمله ی نيروهای رژيم جان خود را از دست داد. پيكر فرزاد با تدابير امنيتی و با جلوگيری از اطلاع رسانی، در ١٩ ماه ژوئن، در شهر آبدانان به خاك سپرده شد .
۲۲ - شلير خِضری، دانشجو، اهل شهر پيرانشهر، روز ١۶ ماه ژوئن، به هنگام حمله و يورش نيروهای رژيم به دانشگاه تهران، جان خود را از دست داده است. پيكر شلير در شهر پيرانشهر، از سوی خانواده اش به خاك سپرده می شود.
۲۳ - يعقوب بروایه، دانشجوی كارشناسی ارشد رشته تئاتر در دانشكده هنر ومعماری دانشگاه تهران، روز چهارم تير ماه توسط نيروهای بسيج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله توسط دوستانش به بيمارستان لقمان انتقال يافت اما به رغم تلاش پزشكان برای جان وی، در نهايت دچار مرگ مغزی
شد و به شهادت رسيد. يعقوب بروایه فرزند دوم يك خانواده پنج نفری و اهل اهواز بود. وی متولد تيرماه ١٣۶١ بوده و در هنگام مرگ تنها ٢٧ سال سن داشت.به نوشته برخی سايت های خبری يعقوب بروایه كه در كنترل كامل مامورين تحت مداوا قرار داشت، از اين حادثه جان سالم به در نبرد. او تنها دقايقی پيش از مرگ چشم گشود، دستان مادرش را گرفت و زير لب گفت: مادر من برای آزادی كشته شدم.... و چشم فروبست. گفته ميشود ماموران امنيتی پيكر بی جان يعقوب را تحويل گرفتند و به محل نامعلومی بردند و سرانجام بعد از ٤٨ ساعت به خانواده او اطلاع دادند جسد يعقوب به خاك سپرده شده است. ماموران از خانواده او تعهد گرفته اند كه از هرگونه اطلاع رسانی و برگزاری مراسم برای او خودداری كنند.
۲۴ - كاوه علی پور، ١٩ ساله، شنبه ٣٠ خردادماه در تهران به قتل رسيد. بنا به گزارش وال استريت ژورنال: حكومت برای پس دادن جنازه كاوه علی پور معادل ٣٠٠٠ دلار پول گلوله از خانواده اش خواسته است!
۲۵ - سعيد عباسی فر گلچی، ٢۴ ساله، فروشنده كيف و كفش، كسبه ساكن خيابان رودكی (سرسبيل)، مجرد، هويت يكی ديگر از جان باختگان اعتراضات روز شنبه در تهران است. سعيد در خيابان رودكی تقاطع بوستان سعدی مقابل بانك پاسارگاد مورد اثابت گلوله قرار گرفته و جان ميسپارد. وی كارگر كفش آرام در خيابان رودكی جنوب خيابان دامپزشكی بوده است ويدئويی از پيكر بی جان وی را اينجا مشاهده نماييد. در ٢٠ جون در خيابان رودكی به قتل رسید.
۲۶ - مبينا احترامی، دانشجوی بهبهانی دانشگاه تهران در جريان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به كوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. بهبهان شنبه ٣٠ خرداد در سوگ مبينا نشست و خانواده داغدارش را ياری نمود. مادر مبينا ديروز در ميان ضجه هايی جانسوز گناه كشته شدن عزيز خود را از مسئولان می پرسيد و از مردم می خواست نگذارند خون عزيزش اينگونه پايمال شود.. منبع دفتر تحكيم وحدت
۲۷ - فاطمه براتی، در جريان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به كوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را ازدست داد. گفته ميشود پيكر اين دانشجويان بدون اطلاع به خانواده ايشان و مخفيانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاك سپرده شدند. منبع دفتر تحكيم وحدت
۲۸ - كسری شرفی، در جريان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به كوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته جان خود را از دست داد. گفته ميشود پيكر اين دانشجو بدون اطلاع به خانواده ايشان و مخفيانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاك سپرده شده است. منبع دفتر تحكيم وحدت
۲۹ - كامبيز شعاعی، در جريان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به كوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. گفته ميشود پيكر اين دانشجو بدون اطلاع به خانواده ايشان و مخفيانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاك سپرده شده است. منبع دفتر تحكيم وحدت
٣۰ - محسن ايمانی، در جريان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به كوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و در اين بين جان خود را از دست داد. گفته ميشود پيكر اين دانشجو بدون اطلاع به خانواده ايشان و مخفيانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاك سپرده شده است. منبع دفتر تحكيم وحدت
٣۱ - فاطمه رجب پور ٣٨ ساله كه به اتفاق مادرش سرور برومند در جريان تيراندازی نيروهای نظامی به مردم در تاريخ خردادماه در خيابان محمدعلی جناح جان باخت. پدر فاطمه ابراهيم رجب پور می گويد: به كمر و گلوی زن و دخترم تير زده بودند. وقتی رسيديم هردو غرق خون بودند. تشخيص پزشكان اين است كه در همان لحظه اصابت گلوله كشته شده اند.
٣۲ - سرور برومند ۵٨ ساله كه به اتفاق دخترش فاطمه رجب پور در جريان تيراندازی نيروهای نظامی به مردم در تاريخ ٢۵ خردادماه در خيابان محمدعلی جناح جان باخت. همسرش ابراهيم رجب پور می گويد: به كمر و گلوی زن و دخترم تير زده بودند. وقتی رسيديم هردو غرق خون بودند. تشخيص پزشكان اين است كه در همان لحظه اصابت گلوله كشته شده اند.
٣٣ - عليرضا افتخاری، ٢۴ ساله خبرنگار ابرار اقتصادی. جسد عليرضا افتخاری، كه در جريان جنبش اخير مفقود شده بود؛ بعد از ٢۵ روز بی اطلاعی خانواده اش؛ روز دوشنبه ٢٢ تير تحويل خانواده اش داده شده است.
۳۴ - احمد نعيم آبادی، او توسط قاتلان گردان ١١٧ عاشورا در ميدان آزادی به ضرب گلوله به قتل رسيد و جسد وی را روز ٣١ خرداد به خانواده اش تحويل دادند.
٣۵ - نادر ناصری، ٣٠ خردادماه در خيابان خوش جان باخت، محل دفن بابل
٣۶ - مسعود خسروی، در ٢۵ خردادماه در ميدان آزادی جان باخت، مدفون در بهشت زهرا
٣٧ - مسعود هاشم زاده، در ٣٠ خرداد ماه در تهران جان باخت، وی به همراه خانواده اش در منطقه ستارخان تهران زندگی ميكردند و در همان محل نيز توسط شليك مستقيم نيروهای نظامی جان باخت اما به علت اينكه به خانواده اجازه دفن در تهران را ندادند, خانواده مجبور به انتقال ايشان به روستای مادريشان در گيلان (روستای ولی آباد خشك بيجار) شدند.
٣٨ - ايمان نمازی دانشجوی رشته عمران دانشگاه تهران، ٢۵ خردادماه ، كوی دانشگاه
٣٩ - سالار قربانی پارام ، ٢٢ ساله، بود در تظاهراتهای اخير جان باخت.جمهوری اسلامی علت فوت را تصادف اعلام كرده است.پدر ايشان در ميدان انقلاب جنب بانك رفاه مغازه لباس فروشی دارد. در ميرداماد مراسمی برای بزرگداشت وی برگزار شد.
۴٠ - حسين طوفان پور درتظاهرات روز ٣٠ خرداد توسط نيروهای امنيتی در خيابان دستگير شد. بر اساس اظهارات شاهدان عينی مزدوران ابتدا به شدت با چماق به دستش ميزنند به شكلی كه دستش كاملا شكسته و از بدن آويزان ميشود.سپس با گلوله به سرش شليك كرده و اين جوان را در اين تظاهرات به قتل ميرسانند. محل دفن حسين درقطعه ٢٣٣ بهشت زهرا ثبت شده است .از خانواده طوفان پور ٢۴ ميليون تومان پول تير خواسته اند اما آنها قبول نكرده و به مزدوران گفته اند ما چنين پولی را پرداخت نميكنيم هر جا خودتون خواستيد دفن كنيد.
۴١ - تينا سودی، دانشجو، روز شنبه ٣٠ خرداد توسط گلوله ای در ميدان انقلاب به قتل ميرسد. اما ماموران مزدور به خانواده سودی گفته اند كه اگر می خواهيد جسدش را بگيريد بايد بگوئيد كه با مرگ طبيعی مرده است.
۴٢ - حسين اخترزند، يكی ازجانباختگان حوادث اخيردراصفهان، محله مسجد لنبان، فردی به نام ميباشدكه مجردبوده است ودرعين حال نان آورخانواده وخواهران وبرادرانش بوده است..
۴٣ - جعفر بروایه، استاد دانشگاه چمران اهواز و دانشجوی مقطع دكترای دانشگاه تهران كه برای شركت در متحانات به تهران رفته بود ٢٨ جون، ٧ تير در تظاهرات ميدان بهارستان شركت ميكند واز ناحیه سرمورد اصابت يك گلوله قرار ميگيرد كه بعد از آن به يكی از بيمارستانها ی تهران منتقل وقبل از رسيدن به بيمارستان جان ميبازد. جسد وی توسط يكی از دوستان وی شناسايی وبه اهواز منتقل وتحويل خانواده وی شد. مراسم دفن جعفر در حضور نيروهای امنيتی رژيم انجام گرفت.
۴۴ - حميد مداح شورچه، دانشجو،ی همراه با گروهی در صحن مسجد گوهرشاد دست به تحصن زد كه توسط نيروهای امنيتی دستگير شد. او در مدت بازداشت تحت شكنجه قرار گرفت تا در روز آزادی وی به دليل شدت جراحات وارده جان سپرد.پزشكی قانونی علت مرگ وی را خونريزی مغزی اعلام كرده است.گفتنی است مراسم يادبود او روز يكشنبه ١۴ تير برگزار شد.
۴۵ - مريم مهر آذين ٢۴ ساله در خيابان آزادی با شليك گلوله جان باخت.
۴۶ - ميلاد يزدان پناه ٣٠ سال در خيابان آزادی با شليك گلوله جان باخت.
۴٧ - حامد بشارتی ٢۶ ساله در خيابان آزادی با شليك گلوله جان باخت.
۴٨ - بابك سپهر ٣۵ ساله در خيابان آزادی با شليك گلوله جان باخت.
۴٩ - ندا اسدی
۵٠ - امير كويری . فارغ التحصيل از دبيرستان تطبيقی تهران
۵١ - فرزاد هشتی
۵٢ - امير طوفانپور، (نيازمند تاييد)
۵٣ - محمد، ١٢ ساله، (نيازمند تاييد)
۵۴ - محرم چگينی قشلاقی فرزند ميرزا قلی ٣۴ ساله – قطعه ٢۵۶ بهشت زهرا رديف ١۴۶ شماره ١٣
۵۵ - محمد حسين فيضی فرزند غلامرضا ٢۶ ساله – قطعه ٢۵٧ بهشت زهرا رديف ٣١ شماره ٢۵
۵۶ - رامين رمضانی فرزند مهدی ٢٢ ساله – قطعه ٢۵٧ بهشت زهرا رديف ۴۶ شماره ٣٢
۵٧ - سهراب اعرابی ١٩ ساله كه در زندان اوين زير شكنجه جان باخت. سهراب اعرابی ١٩ ساله سال آخر دبيرستان و آماده برای امتحان كنكور در جريان خيزش انقلابی خرداد در ٣٠ خرداد روز شنبه بازداشت و به مكان نامعلومی منتقل می شود . بعد از پيگيریهای پی در پی خانواده بخصوص مادرش متوجه می شوند كه وی در زندان اوين است, مادر اين جوان در روز سه شنبه ١۶ تير با گذاشتن كفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادی فرزند ش بود, با وجود اين كه اين مادر می دانست كه فرزندش در زندان اوين است ولی خيلی نگران بود و می گفت می ترسم بچه ام را بكشند. اين مادر عكسی از فرزندش تهیه كرده بود و به هر زندانی كه آزاد می شد عكس عزيزش را نشان می داد و از آنها می پرسيد كه آيا او را می شناسند و يا در زندان ديده اند؟ او می گفت به هر كجا و هر كسی مراجعه می كنم جواب نمی دهند و ميگويند صبر كن آزاد ميشود. اين مادر كارش از صبح تا شب جلو زندان ماندن شده بود تا اينكه يك دفعه از طرف قاضی مر تضوی خبر آمد كه سهراب اعرابی در زندان درگذشته است. خانواده اش را خبر كنيد تا جنازه فرزندشان را تحويل بگيرند.
۵٨ - داود صدری، ٢٧ ساله روز ٢۵ خرداد در جريان تظاهرات ميليونی مردم تهران تير خورده و به بيمارستان امام علی منتقل ميشود. روز شنبه ٣١ خرداد خانواده برای آوردن داود به خانه به بيمارستان رفته كه مطلع ميشوند فرزندشان درگذشته است. روز يكشنبه ١ تير در قبرستان بهشت شهدای ملارد دن ميشود. گزارش شده كه مقامات جمهوری اسلامی ٣۵٠ هزار تومن بابت پول تير و ۶ ميليون هم بابت تحويل تحويل جنازه از خانواده داود درخواست كرده اند. همچنين گزارشات حاكی از آن بوده كه به خانواده داود توصیه كرده اند كه اعلام كند داود بسيجی بوده و توسط مردم به قتل رسيده است.
۵٩ - آرمان استخری پور، ١٨ ساله از شيراز كه در درگيری های چند روز اخير(زمان مجروح شدن نامعلوم است) شيراز در محله ابيوردی مورد اصابت باتوم قرار گرفته و به كما رفته بود. او كه به منزل پيرزنی در حوالی درگيریها پناه برده بود روز دوشنبه ٢٢ تير جان باخت و پيكر اين عزيز جان باخته سه شنبه ٢٣ تير برابر با ١۴ جولای در دارالرحمه شيراز به خاك سپرده شد. گفتنی است كه پزشك آرمان علت مرگ وی را مرگ مغزی اعلام كرد.
۶٠ - سعيد اسماعيلی خان ببين، ٢٣ ساله كه بر اثر وارد شدن ضربه به سرش در حوادث تهران كشته شده است، در شهر خان ببين (استان گلستان) به خاك سپرده شده است. (جزئيات دقيق تر هنوز دريافت نشده است).
۶١ - مهرداد حيدری، روزنامه نگار مشهدی كشته شد ، مهرداد نقدهای تندی بر وزارت اطلاعات و نيروهای امنيتی در روز شنبه ٢٠ تير نوشته بود و نسبت به فشار بر جوانان برای اعتراف گيری اعتراضات شديدی كرده بود روز يكشنبه ٢١ تير به طرز مشكوكی در مشهد به قتل رسيد . به گزارش سايتهای انترنتی ، حيدری كه پيشتر در روزنامه خراسان فعاليت داشت بنا به دلايلی به هفته نامه نسيم مشهد رفت و در آن نشریه در محيطی استانی به نوشتن پرداخت . وی خرداد ماه ، با دعوت روزنامه خراسان رضوی به آن روزنامه رفت و در يادداشت های ثابت روزنامه حضوری فعال به هم رساند . مهرداد حيدری در آخرين يادداشت خود ضمن انتقاد از وزارت اطلاعات در كسب اطلاعاتی ساختگی ، اين وزرات خانه را محكوم به نداشتن اطلاعاتی كرد كه با فشار بر جوانان قصد به دست آوردن آن را دارد .حيدری در اين يادداشت ضمن برشمردن نكات منفی جريانات اخير ايران ، آنها را دستمایه افرادی دانست كه هميشه حق به جانب گرفته و بر دفاع از مردم حكايت می كنند.
۶٢ - علی فتحعليان. محل جان باختن: روبروی مسجد لولاگرمحل سكونت: خيابان رودكی، خيابان شكوفه (خمسه).
۶٣ - ترانه موسوی، دختر جوانی كه در تجمع مسجد قبا توسط نيروهای لباس شخصی و بسيجی بازداشت شده بود پس از چند هفته بی خبری سرانجام پيدا شد. از ترانه جز جسد سوخته ای در حوالی قزوين چيزی باقی نمانده است و نيروی انتظامی خانواده او را با تهديد و ارعاب وادار به سكوت كرده اند. ترانه موسوی آخرين بار بنا بر شهادت چند بازداشتی ديگر، آخرين بار در مقر پايگاه بسيج در حين بازجويی ديده شده است. نيروی بسيجی پس از آن اين دختر جوان را از ديگر بازداشتيان جدا كردند و به او تجاوز جنسی كردند. ترانه موسوی چندين بار و توسط چندين بسيجی به وحشيانه ترين شكل ممكن مورد تجاوز قرار گرفت. بر اثر شدت جراحات وارده به رحم و مهبل بیهوش شد. بسيجيان كه ديدند كار به جای باريك كشيده است بدن نيمه جان او را به بيمارستان امام خمينی كرج بردند به اين اميد كه پارگی ی رحم و مهبل و مقعد او را به سانحه تصادف رانندگی نسبت دهند. در بيمارستان اما با معاينه پزشك معلوم می شود كه علت جراحات وارده نه سانحه تصادف بلكه تجاوز جنسی بوده است. نيروهای بسيجی كه به شدت سراسيمه و نگران شده بودند با مشورت و هماهنگی مقامات بالاتر خود پيكر نيمه جان و بیهوش ترانه را از بيمارستان خارج می كنند و به كلیه پرسنل بيمارستان دستور اكيد می دهند در اين باره سكوت كنند و با احدی صحبت نكنند. پرستاری كه نمی خواهد نامش فاش شود اما ترانه موسوی را بشناسايی می كند. نيروهای بسيجی او را به يكی از بيابانهای خلوت اطراف قزوين میبرند. در همان حال كه بی هوش بوده مجدد به او تجاوز می كنند و بعد بر روی تن نيمه جانش بنزين ريخته و او را به آتش می كشند. به اميد اينكه كلیه آثار و نشانه های تجاوز را از بين ببرند.
۶۴ - حسن كاظمينی، پدر بزرگ وی به نام علی كاظمينی طی نامه سرگشاده ای به مطبعات نوشته است: چند روز قبل نوه ١٩ ساله ام حسن، به خيابان انقلاب رفت تا به همراه همفكرانش برعلیه حقی كه از كف داده بود، تظاهرات كند. در جمعی كه برای آن مجوز نداده بودند حاضرشد و عواملی به ادعای آنكه تجمع غيرقانونی است با جمعيت حاضر برخورد كردند و حسن ديگربه خانه برنگشت.
۶۵ - آقای معزز ٢٧ ساله يكی از جانباختگانی است كه در اعتراضات گسترده و خونين مردم تهران در ٣٠ خرداد ماه شركت كرده بود. او حوالی ميدان آزادی با اصابت گلوله به چشمش جان خود را فدای راه آزادی مردم ايران كرد.
۶۶ - محمد كامرانی، طبق گفته خانواده وی، محمد را در حاليكه تقريبا نيمه جان بوده و سراسر بدنش علائم باتوم و شكنجه بوده به تخت بيمارستان بسته بودند تا امكان فرار نداشته باشد . با تلاش خانواده بالاخره می توانند محمد را از بيمارستان لقمان مرخص و بلافاصله به بيمارستان مهر منتقل می كنند اما در آنجا پزشكان متخصص می گويند با توجه به اينكه عفونت تقريبا تمام بدن را فراگرفته اميدی در بهبود نيست و محمد ظرف كمتر از ٣ ساعت در تاريخ ٢۵ تير جان ميبازد.
كميته بين المللی علیه اعدام
٣ جولای
.ساختمانی که جلوی شما ظاهر شده است چیست؟
الف-یک قصر ب- یک موزه ج-یک هتل د-یک بنای مذهبی (مسجد-کلیسا-.......)
2.شما از چه طریقی وارد ساختمان می شوید؟
الف-پنجره ب- در ج- بالکن د- تونل زیر زمینی
وقتی وارد ساختمان شدید آن را بسیار مجلل و باشکوه می یابید......ناگهان صدای در زدن
می شنوید...در را باز می کنید و کسی را می بینید که واقعاً می خواستید با او باشید
3. آن شخص کیست؟
به گشتن ادامه می دهید...پلکانی را می بینید که به طبقه بالا می رود.
4.مارپیچی است یا مستقیم؟
از پلکان بالا می رویم تعداد پله ها را می شمارید.
5.چند پله بود؟(هر عددی از یک تا بی نهایت)
بعد وارد اتاقی می شوید..........
6.دلتان می خواهد این اتاق چقدر بزرگ باشد؟
الف-به اندازه یک آکواریوم
ب-به اندازه یک اتاق معمولی
ج-به اندازه یک جنگل
د-به اندازه اقیانوس آرام
7.دلتان می خواهد رنگ دیوار اتاق چه باشد؟
الف-قرمز ب-سیاه و سفید ج- ارغوانی د-زرد یا پرتقالی و-رنگ های رنگین کمان
یک میز جلوی شما ظاهر می شود...
8.آیا گرد- مربع- مثلث یا بدون شکل خاصی است؟
و ظرفی با 5 میوه روی آن قرار دارد: گیلاس- سیب- کیوی- طالبی-هندوانه
9.یک میوه را انتخاب کنید.......
میوه ای که انتخاب کرده اید شما را به یاد این شخص می اندازد...
10...نام او را بنویسید.
11.شما میوه را برمی دارید و.........
الف-بلافاصله آن را می خورید.
ب- قسمت کرم خورده را می برید و قسمت سالمش را می خورید.
ج-آن را می برید و داخلش را می بینید که کرم خورده است و....بعد به خوردنش ادامه می دهید
د-اگر کرم خورده باشد تمامش را دور می اندازید
از آن ساختمان خارج می شوید و 5 حیوان را می بینید.موش- آهو- اسب- دلفین- فیل
12.این حیوانت را به ترتیب اولویت که برایتان دارند رده بندی کنید..
*******
جواب:
1.نشان دهنده چیزی است که شما بیشتر از بقیه چیزها دنبال آن هستید.
قصر:ثروت موزه:حرفه و شغل هتل:خانه و عشق
مکان مذهبی:اعتقادات یا زمینه رشد روحی و روانی شماست
2.نشان دهنده نوع زندگی است که به دنبال آن هستید.
پنجره:زندگی سرشار از رویدادهای پیش بینی نشده و شگفت انگیز
در:زندگی آرام و امن
بالکن:زندگی مسالمت جویانه و عاشقانه
تونل زیر زمینی:زندگی خطرناک ولی معنی دار پر از تجربه های متفاوت
3.فردی که پشت در می بینید همان کسی است که شما در رویارویی با مشکلات زندگی می توانید کاملاً به او اعتماد کنید.
4.پلکان نشانه زندگی عشقی شماست پیچ در پیچ ولی زیبا - مستقیم معمولی ولی خسته کننده
5.تعدا پله ها:تعداد تلاشهایی که شما امیدوارید برای برقراری رابطه تان به عمل آورید.
6.اندازه اتاق:میزان ماجراجویی هر چه کوچک باشد یعنی شما آدم محافظه کاری هستید
7.رنگ اتاق شخصیت شماست:
قرمز:احساساتی و پر شور سیاه و سفید:منطقی ارغوانی:ماجراجو
زرد و پرتقالی:شادمان و سرحال رنگین کمان:شما در مورد این که واقعاً چه هستید شک دارید
8.شکل میز:زاویه دید شما را نسبت به چیزها یا موقعیت ها نشان می دهد.
مربع:ثابت و منصفانه
گرد:شما می خواهید چیزها را از دیدگاه و نقطه نظر بسیاری افراد دیگر ببینید
مثلث:شما می خواهید مبتکر و اصلی باشید
بی شکل:شما آدم بی اراده ای هستید و همیشه طفره می روید
9.میوه ها نشانگر این هستند که شما به دنبال چه نوع دوستانی می گردید میوه های بزرگتر نشانگر این هستند که نمود فیزیکی و ظاهری برای شما بیشتر اهمیت دارد و میوه های کوچکتر به معنی این هستند که شخصیت افراد برای شما مهم است.
10.این شخص نشانگر نوع دوستانی است که شما به دنبال او هستید.
11.چگونگی خوردن میوه نشانگر این است که شما چگونه با دیگران رفتار می کنید.
الف:یعنی شما کینه ای از دیگران به دل نمی گیرید
ب:یعنی شما فقط نکات مثبت دوستانتان را می پذیرید و از پذیرفتن نکات منفی آنها سرباز می زنید
ج:خوردن آن علیرغم کرم خوردگی یعنی نقاط قوت و ضعف دیگران را می پذیرید
د:دور انداختن یعنی شما آدم بی رحمی هستید.
12. 5 حیوان:
دلفین:شغل و حرفه فیل:خانواده
اسب:عشق موش:انتظار و احترام
آهو: دوستان شما و چیزهایی که به آن توجه دارید است..
منبع : روزنه
با توجه به اینکه اینترنت در حال حاضر مهمترین ابزار ارتباطی میان انسانها در بسیاری از جوامع بشری میباشد و تنها این ابزار است که به سبب ماهیت پیچیده و چندشکلی خود سیستمهای جاسوسی و امنیتی نمیتوانند به سادگی و به طور یک “روش برای همه” به شنود آن دست بزنند در نوشته زیر برخی راهکارها را فراهم نمودهام که به توسط آن میتوان امکان شنود و کنترل را به حداقل رساند. به افرادی که در شرایط خطر امنیتی قرار دارند پیشنهاد میکنم که این راهکارها و پیشنهادها را جدی بگیرید.
۱- عدم استفاده از فیلترشکنهایی که مشکوک به نظر میرسند:
از آنجایی که اغلب فیلترشکنهای وبی بر مبنای تکنولوژیهای کدبازی مانند PHPROXY که به سادگی از اینترنت قابل دانلودند شکل گرفتهاند، هر کس میتواند به سادگی و با داشتن مقداری فضا در اینترنت که (به عنوان مثال) PHP را پشتیبانی کند یک فیلترشکن راه بیندازد. از این رو فراموش نکنید که هر ابزاری که به شما اجازه رد کردن فیلتر را بدهد لزوما امن نیست چرا که رد تمامی فعالیتهایی که یک کاربر با استفاده از یک فیلترشکن انجام داده در Log آن فیلترشکن باقی خواهد ماند و این لاگ یا به صورت رمز نشده است و اگر هم رمز شده باشد روش Deciphering آن و کلید مورد استفادهاش معمولا به طور باز در همان نصب محلی وجود دارد. بنابراین لازم است از هویت کسی که فیلترشکن را از او میگیریم به طور نسبی آگاه باشیم. یک روش مناسب برای اینکه از فیلترشکنمان اطمینان حاصل کنیم آن است که فیلترشکن اختصاصی را خودمان راه اندازی کنیم. اگر خودمان روی یکهاست امن فیلترشکن را نصب کنیم آن فیلترشکن بسیار امن خواهد بود. برای جلوگیری از فیلترشدنهاست نیز میتوانیم آن را در یک شاخه پسورد دار قرار دهیم یا آنکه یک فرم خیلی ساده برای پرسیدن رمز عبور پیش از نمایش فیلترشکن درست کنیم.
۲- عدم استفاده از هر VPN ای:
با وجود آنکه ویپیانها روش بسیار بهتر و کاملتری نسبت به فیلترشکنهای وبی میباشند و عموما در مواردی همچون نمایش ویدئو و اجرای جاوا اسکریپتهای صفحات وب اختلال ایجاد نمیکنند، بازهم دلیل نمیشود که هر ویپیانای را مورد استفاده قرار دهیم. به عنوان مثال اگر میبینیم که سایتهایی در اینترنتی آزادانه و برای مدت طولانی در حال فروش اکانتهای ویپیان هستند بد نیست کمی نسبت به این موضوع بدبین باشیم چون ویپیان چیزی نیست که بتوان به سادگی و آزادانه آن را به فروش رساند. اصولا ویپیانهای گمنام یا تهیهشده از افراد معتمد بهتر از ویپیانهایی است که برای مدت طولانی با درج نام شرکت و شماره حساب و شماره تلفنهای ثابت به فروش میرسند.
۳- HTTPS به جای HTTP :
اگر در هر وبسایتی دیدید از HTTPS استفاده شده است یا دیدید که امکان استفاده SECURE دارد حتما از آن استفاده کنید. میتوانید خودتان دستی تست کنید که آیا با اضافه کردن S باز هم سایت آیا قابلاستفاده است یا خیر. این موضوع در ارسال ایمیل، استفاده از سرویسهای پیامرسانی وبی مانند تویتر و امثالهم که شما فقط بیننده نیستید و خودتان هم تعامل با سایت دارید نمود بیشتری دارد.
4- فیلترشکن های توزیع شده:
برخی فیلترشکنها بر پایه VPN توزیع شده و جز به جز (Peer-To-Peer) وجود دارند که امنیت بسیار بالایی را فراهم می کنند. این فیل.ترشکن ها جزء بهترین راهکارهای گردش در اینترنت محسوب میشوند و از آنمیان میتوان به OpenVPN و TOR اشاره نمود.
۵- فیلترشکنهای شرکتی:
همانند FreeGate و UltraSurf که اطمینان بالایی دارند و اینگونه ابزارها میتوانند به صورت مطمئن بکار رفته باشند. اگر از این گونه ابزارها مطمئن نباشید میتوانید با بررسی آن در سایتهایی مانند ویکی پدیا و دانلود دات کام میزان اعتبار و شهرت جهانی آن را بسنجید. از آنجایی که سورس کد بسیاری از فیلترشکنهای نرم افزاری در وب وجود دارند و بر مبنای تکنولوژی HTTP Tunneling کار میکنند بهتر است آنهایی را که نمیتوانید به سازندهشان اعتماد کنید را مورد استفاده قرار ندهید.
۶- عدم استفاده از مسنجرهایی که ارتباطات را بدون رمز ارسال می کنند:
اثبات شده که مسنجرهای مایکروسافت (مانند MSN و Live) به گونه ای تبادل اطلاعات میکنند که با Deep Packet Inspection قابلشنود هستند. استفاده از این ابزارها را کلا کنار بگذارید و به مسنجر های امن اعتماد کنید. ضمنا با استفاده از ابزارهایی مانند سیمپلایت برای یاهو مسنجر میتوانید یاهو مسنجر خود را در مقابل جاسوسی امنتر کنید.
۷- ایمیل های رمز شده:
با وجود اینکه اکنون ایمیل هایی مانند ای او ال و جیمیل امنیت خوبی را در ارسال و دریافت (بخصوص با HTTPS) نشان می دهند می توانید از ایمیل های رایگانی همچون (Hushmail) که ایمیل رایگان با رمزنگاری با کلیدهای تولید شده توسط کاربر را ارائه می دهند استفاده کنید. این سرویس ها بسیار ایمن هستند.
۸- عدم استفاده از نام خود و استفاده از صرفا یک نام مستعار:
نه تنها از نام خود استفاده نکنید بلکه از تنها یک نام مستعار هم استفاده نکنید. حتی از نامهای مستعار خیلی منحصر به فرد هم استفاده نکنید. سعی کنید از شمارههای ردگم کن برای انتهای نام مستعار خود استفاده کنید.
۹- Computer Name خود را به هیچ وجه هم اسم خود یا نامی مرتبط با خود انتخاب نکنید:
از آنجایی که در HTTP Headers هر وبسایتی به صراحت نام کامپیوتر شما میافتد (دقیقتر توضیح نمیدهم که حوصله سربر نشود) به هیچ وجه نام کامپیوتر خود را همنام خود یا حتی نامهای مستعارتان برنگزینید. نامهای عمومی مانند HOME بسیار خوب هستند.
۱۰- نرمافزارهایی را که قرار است با آنها فایلهایی را ایجاد و ویرایش کنید به هیچ وجه با نام خودتان رجیستر نکنید:
فایلهایی را که با برخی نرم افزارها مانند ورد (فایلهای متنی) و فوتوشاپ (تصاویر) و امثالهم درست میکنید ممکن است برای قراردادن بر روی وب استفاده شوند. این فایلها با خود اطلاعات سازنده یا نویسنده فایل (Author) را نگهداری میکنند و بعد از چندین بار دست به دست شدن هم باز نام نویسنده اصلی فایل بر روی آنها باقی میماند. بنابراین به هیچ وجه با نام خودتان موقع نصب برنامهها نام اصلی خودتان را برای رجیستر کردن استفاده نکنید.
۱۱. رمزیسازی متن ایمیلها:
میتوانید از سایت زیر و با استفاده از یک پسورد که شما و شخص مقابل هر دو آن را میدانید، متن ایمیلها یا پیامهای خود را به صورت رمزی در بیاورید:
12-عدم اعتماد در اینترنت.توجه داشته باشید که اطلاعات شخصی خود را در اینترنت حتی به نزدیکترین افراد ندهید.
در انتهای این مطلب خواهش می کنم این مقاله را با دوستان خود نیز به اشتراک بگذارید و از آنها بخواهید این توصیهها را جدی بگیرند.
http://iranianjourn alists.blogspot. com